به گزارش خبرگزاری فارس، آنچه در ذیل میآید نقدی است سیاسی به قلم «عبدالله عبداللهی» بر فیلم «زندگی خصوصی» که اخیراً در سینماهای کشور به اکران در آمده است:
زندگی خصوصی فیلمی جنجالی به کارگردانی محمدحسین فرحبخش است. وی ساخت فیلمهایی همچون کما و آواز قو را نیز در کارنامه خود دارد که جزء آثار برجسته وی محسوب میشوند.
زندگی خصوصی روایت زندگی فردی به ظاهر متعصب دینی است که در ابتدای انقلاب جزء افراد به شدت تندرو و خودسر بوده و با برداشتهای سطحی و ناصحیح از دین، زنان بدحجاب را در خیابانها مورد ضرب و شتم قرار داده و بر پیشانی آنها پونز فرو میکند. اما همین فرد طی گذر زمان ابتدا دچار نوعی دگردیسی اعتقادی و در نهایت اخلاقی میشود و ...
فرهاد اصلانی بازیگر نقش اول مرد (ابراهیم کیانی) این فیلم است که تغییرات اعتقادی وی در این فیلم را میتوان از اندازه ریشهای وی نیز فهمید. فیلم اینگونه آغاز میشود که ابراهیم کیانی با ظاهری کاملاً مذهبی، با پیراهن به اصطلاح یقه آخوندی و با ریشی بلند، به همراه برخی دوستان از جنس خودش در خیابان با چند خانم بدحجاب روبرو میشود؛ ابراهیم به همراه دوستانش با فریاد زدن برداشتهای سطحی خودشان از دین، این زنان را در خیابان مورد ضرب و شتم قرار میدهند و در نهایت یکی از زنها که قصد داشت از دست ابراهیم و دوستانش فرار کند با یک بدشانسی در بنبستی گرفتار میشود و همین امر موجب میشود که ابراهیم با فرو کردن پونزی در سر این خانم، وی را تنبیه کند!
این فیلم با یک پرش به سال 90 ادامه مییابد. ابراهیم این بار عقایدش هم مانند ظاهرش تغییری محسوس یافته. فردی با کت و شلوار شیک، با ریشهای آنکادر شده که از محل کار خود به دلیل برخی رفتارهای سیاسی خود اخراج شده و در گفتوگو با خبرنگاران تهدید به افشاگری میکند.
ابراهیم در ادامه ماجرا در نقش مدیرمسئول یک روزنامه (ایران امروز) ظاهر میشود که به دلیل مقالات بسیار تند و تیزش درباره شرایط کشور مشهور شده و مورد انتقاد شدید دوستداران نظام قرار دارد.
وی در ادامه فیلم با دختری به نام پریسا زندی (هانیه توسلی) آشنا میشود. پریسا دختری است که در انگلیس زندگی کرده و علاقه اصلی اش نویسندگی است و به همین دلیل بسیار علاقه دارد با مدیرمسئول روزنامه ایران امروز همکاری کرده و نوشتههایش را در این روزنامه منتشر کند! همین آشنایی ابتدایی پریسا با ابراهیم آغاز اتفاقات جدید در فیلم میشود.
پریسا پس از آشنایی مقدماتی با ابراهیم وی را به خانه ای که در آن به تنهایی زندگی میکند میبرد. ابراهیم که همسر و فرزندش در مسافرت به سر میبرند، همان شب پریسا را صیغه کرده و چند روزی را با وی سپری میکند و در نهایت پس از چندی مشخص میشود که پریسا از ابراهیم باردار شده است.
پریسا بارها از ابراهیم میخواهد مسئولیت عملکرد خود را برعهده گرفته و برای فرزندی که چندماه دیگر متولد خواهد شد، شناسنامه بگیرد. اما ابراهیم به دنبال دفن این برهه از زندگی خود و دست به سر کردن پریسا است تا اینکه با رفتارهای اعتراضی پریسا از جمله آتش زدن ماشینش و تهدید پریسا به بازگویی همه ماجرا به همسر ابراهیم روبرو میشود و در نهایت فیلم با قتل پریسا به دست ابراهیم و خروج ابراهیم از کشور خاتمه مییابد.
اما این فیلم جنجالی حاوی پیامهای خاصی است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
بدون شک هر فردی با آگاهی سیاسی متوسط، شخصیت اول فیلم که دچار یک دگردیسی بزرگ اعتقادی و اخلاقی شده است را با اکبر گنجی(فعال سیاسی و روزنامه نگار اصلاح طلب) تطبیق میدهد. اکبر گنجی که سرنوشتی مشابه ابراهیم دارد. اکبر گنجی که به دلیل تندوریهای فراوان ابتدای انقلاب و ارتکاب اعمالی نظیر اعمال ابراهیم کیانی به «اکبر پونز» شهرت یافته بود، پس از چندین سال طی یک تغییر اساسی، به فردی تندرو در جبهه مقابل تبدیل شد و تا آنجا پیش رفت که علاوه بر پناه بردن به دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی، وجود مقدس امام زمان(عج) را نیز انکار کرد.
از جمله صحنههای فیلم که تطابق شخصیت ابراهیم با اکبر گنجی را مشخصتر میکند، صحنه حضور ابراهیم کیانی در کارگاه تراشکاری یکی از رفقای خود در انقلاب و از سرداران دفاع مقدس است. وی در این صحنه با انتقادات شدید از ابراهیم و توصیه به وی برای بازنگری در رفتار خود، میگوید: "شنیدهام در روزنامهات نوشتهای امام عسگری اصلاً فرزند نداشت!"
با این وجود بدون تردید فیلم زندگی خصوصی، یک فیلم انتقادی صرف از مدعیان اصلاحطلبی امروز نیست بلکه این فیلم طیف اصولگرایان و در پارهای از صحنهها برخی رفتارهای اصولی حاکمیت را نیز به چالش میکشد.
در صحنهای از این فیلم، پیام انتقادی فیلم درباره طیف اصولگرایان در گفتوگوی بین فرهاد اصلانی و آتیلا پسیانی القا میشود.
هرچند در این فیلم هیچ نام صریحی از کیهان آورده نمیشود اما آتیلا پسیانی در واقع نقش مدیرمسئول این روزنامه(حسین شریعتمداری) را ایفا میکند که با انتقادهای شدید ابراهیم روبرو میشود. در این صحنه از فیلم، گویی ابراهیم در نقش یک منتقد حق به جانب نشسته و شریعتمداری را به تندوری، عدم رعایت اخلاق، اتهام زنی ناجوانمردانه و ناصحیح به همگان، همه منافق پنداری، همه ضدانقلاب پنداری و ... متهم میکند.
البته در اثنای همین گفتوگوی ابراهیم و آتیلا پسیانی، نوعی انتقامجویی سازندگان فیلم نسبت به صفارهرندی وزیر سابق ارشاد نیز نمایان میشود؛ آنجا که ابراهیم خطاب به پسیانی میگوید: "همین سردبیر سابق شما که از طریق روزنامه شما به وزارت رسید، کاری جز شخم زدن فرهنگ کشور انجام داد؟"
بنابراین، زندگی خصوصی نه فیلمی اصولگرایانه علیه طیف اصلاحطلبان و نه فیلمی اصلاحطلبانه علیه اصولگرایان است بلکه فیلمی است با رویکرد حمایت از دیدگاهی دیگر که قصد دارد با نفی این دو دیدگاه، جایی برای خود در عرصه اجتماعی کشور باز کند و بدون شک میتوان گفت که این فیلم کاملاً منطبق بر دیدگاه جریان انحرافی است. چه آنکه اغلب پیامهایی که این فیلم قصد دارد هنرمندانه به مخاطب القا کند، پیش از این توسط افراد متعلق به این جریان انحرافی به صورت شفاهی بیان و برای جا انداختن آن مقاله ها و یادداشتهایی توسط ایادی آنان در برخی روزنامه ها نوشته شده است.
در بخشهای مختلفی از این فیلم، همانند فیلم همسنخش یعنی گشت ارشاد، نسبت به برخی اقدامات در زمینه بالابردن عفاف و حجاب در جامعه انتقاداتی عریان و تند و تیز صورت میگیرد.
صرفنظر از برخی صحنههای مستهجن موجود در فیلم (اعم از نشان دادن برخی صحنه های قبل از اعمال زناشویی، صحنه های آرایش هانیه توسلی، سخنان بعضاً جنسی و ...)که شاید بتوان آن را یکی از شگردهای تجاریسازی فیلم توسط کارگردان و تهیه کننده این فیلم تفسیر کرد، اما مشکل فیلم به هیچ وجه فقط مربوط به این صحنهها نیست.
یکی از مهمترین صحنههای فیلم، صحنه حضور ابراهیم کیانی در کارگاه تراشکاری یکی از سرداران دفاع مقدس است. این سردار دفاع مقدس که ظاهراً به شدت انسانی متواضع و مردم دوست است، بسیار عریان و تندوتیز از برخی اقدامات صورت گرفته در راستای عفاف و حجاب اعم از مقابله با بدحجابی و همچنین مقابله با ماهواره به شدت انتقاد میکند. که دقیقاً همان سخنان عوامل وابسته به جریان انحرافی است. جریانی که پیش از به نمایش درآوردن برخی اعتقادات ناصحیح خود در این فیلم و فیلم گشت ارشاد، همین مواضع را در نشریاتی همچون موج اندیشه و خاتون منتشر کرده بود.
اما یکی از انحرافیترین، عجیبترین، ناشیانهترین و بدترین پیامهای این فیلم، باز هم در صحنه ذکر شده توسط سردار دفاع مقدس ایراد میشود. آنجا که وی میگوید: "در این 30 سال بعد از انقلاب چسبیدیم به اجرای احکام، غافل از این که اسلام دین اخلاق نیز هست"
در واقع اصلیترین پیام فیلم زندگی خصوصی را شاید بتوان همین یک جمله سعید نیک پور(بازیگر نقش سردار دفاع مقدس)، دانست که همانگونه که ذکر شد انحرافیترین پیام فیلم میتوان لقب داد.
مغالطه تفاوت بین احکام اسلامی و اخلاق، از جمله موضوعاتی است که اخیراً برخی عناصر ضدانقلاب نیز به شدت بر روی آن مانور داده و از همین طریق مدعی شده اند که "حکومت بر اساس تئوری ولایت فقیه یعنی اجرای احکام و تعطیلی اخلاق!"
آرش نراقی ضدانقلاب خارج نشین از جمله افرادی است که چندی پیش طی مقالهای با عنوان "نقد اخلاقی تئوری ولایت فقیه" بر این موضوع تأکید کرده و هم اینک متأسفانه همین پیام به شکلی البته نرم تر و هنرمندانهتر! در فیلمی با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر روی پردههای سینماهای اکران میشود. و البته بسیاری از مخالفان این فیلم بدون توجه به این پیام انحرافی آن تنها بر صحنههای مستهجن فیلم اشاره و مشکل اصلی را همین صحنهها عنوان میکنند؛ حال آنکه همانگونه که ذکر شد این صحنههای مستهجن تنها شگردی است برای فروش فیلم و در واقع پیام اصلی فیلم همان "تعطیلی اخلاق در حکومت اسلامی به منظور اجرای احکام" است!